دلتنگم…
برای کسی که مدتهاست بی آن که باشد
هر لحظه زندگی اش کرده ام…!
بعضی وقتا باید یَقه ی احساست رو بگیری ؛
بزنی تـو گوشش ؛
بـا تمـام قدرت سرش داد بزنی ؛
بگی خفه شو دیگه بسه !
تـا الان هر چی کشیدم . . . .
هر چقدر سوختم . . . .
به خـاطــر تــو بــوده !!!
بفــهم اگر گفت دوستت دارم
به این معنی نبوده که کسه دیگر را هم دوست ندارد
اسمش آدم است …اما تو بــاور نکن..
گاهی کــاری می کند که از پس هیچ گــرگی بر نمی آیــد..!
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
می گویند تنهایی، پوستِ آدم را کلفت می کند!
می گویند عشق، دلِ آدم را نازک می کند!
می گویند درد، آدم را پیر می کند!
آدم ها خیلی چیزها می گویند
و من، امروز…
کرگدنِ دل نازکی هستم که پیر شده است…!!!
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست
تو از کی عاشقی ؟ این پرسش آیینه بود از من !
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست ، مدت هاست
.
.
.
کاش باورت نشود که چقدر دوستت دارم تا تمام عمر آن را به “تو” ثابت کنم !
همه میتونن اسمت رو صدا کنن
اما کم هستن کسایی که وقتی اسمت رو صدا میزنن
لذت میبری و با تمام وجود
دوس داری در جوابشون بگی : جانم . . .
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم