بعضی وقتا باید یَقه ی احساست رو بگیری ؛
بزنی تـو گوشش ؛
بـا تمـام قدرت سرش داد بزنی ؛
بگی خفه شو دیگه بسه !
تـا الان هر چی کشیدم . . . .
هر چقدر سوختم . . . .
به خـاطــر تــو بــوده !!!
بفــهم اگر گفت دوستت دارم
به این معنی نبوده که کسه دیگر را هم دوست ندارد
اسمش آدم است …اما تو بــاور نکن..
گاهی کــاری می کند که از پس هیچ گــرگی بر نمی آیــد..!
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
می گویند تنهایی، پوستِ آدم را کلفت می کند!
می گویند عشق، دلِ آدم را نازک می کند!
می گویند درد، آدم را پیر می کند!
آدم ها خیلی چیزها می گویند
و من، امروز…
کرگدنِ دل نازکی هستم که پیر شده است…!!!
پــســر بــایــد بــاشــی تــابــفــهــمــی
پــول گــرفــتــنــ از پــدر چــقــدر ســخــتــه …
.
.
.
یه روز بی تو واسم یه عمره . . .
میخوام بگم تورو میخوام تو یه جمله !
دنیام بی تو تیره و تاره . . .
دوباره دلم هواتو داره !
بیا پیشم که بی تو من هیچم . . .
وقتی که میخندی دیوونه میشم !
دلـــــم نـه عــــشــق میـخواهد ، نـه دروغــــها ی
قـشنگـــ ، نـه ادعـــاهــای بـزرگـــ ، نـه بـزرگهای پـــر ادعــــا …!
دلـــم یـک فنـجان قــــهوه داغ میــخواهد و
یــک “دوســــــت” ، کـه بـشود بـا او حــرف زد و بـعد
پشیـــمان نـــشد …!!!
به احساس تو بد کردم بیا برگرد
همه حرفاتو رد کردم بیا برگرد
همیشه راه تو دل دادگی بوده
خودم این راهتو صد کردم بیا برگرد
دمـــــش گـــــــــرم…
باران را می گـــــــویم…
به شـــــــانه ام زد و گفت:
خســته شــــــــــدی….
تو اســـتراحـــــت کن من می بارم….
دلم را برایش به حراج گذاشتم اما او . . .
رفت و گفت هیچ ارزانی بی علت نیست !
خُــــدایـــآ!
بیـــا قَـــدَمـــ بِـــزَنیمــ
… سیـــگآر از مَــن! بـــــآران از تــــو!
برف بام هايتان را پارو نكنيد !
اين جا ، اين پايين
كسي از پس گم شده اي
رد پاها را به تمنا نشسته است ....