دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی
که پشت خوابهای نا آرام تو...
چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست...
دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم
دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی
که پشت خوابهای نا آرام تو...
چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست...
دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد
بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . .
پـس چـرا...
چــه لــَحظـه ے دردآوریــه ...
اون لـَحــظه کـه میپـُرسـه خوبــے ؟
پـَنـج خـَط تـایپ میکـُنے ولــے بجـاے
" Enter "
هــَمـه روپـاکـــ میکـُنـے ومینـِویسـے خوبـَم ... تـوچــطورے ؟
کم سرمایه ای نیست؛
داشتن آدم هایی که حالت را بپرسند.
ولی از آن بهتر
داشتن آدم هایی است که وقتی حالت را می پرسند،
قول داده اَم…
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…
خیالَت راحَت !
عاشق شده ام بر تو تدبیر چه فرمایی
از راه صلاح آیــــــــــم یا از در رسوایی
تا جان و دلم باشد چون جان و دلت جویم
یا من به کنار افتــــم یا تو به کنـــــار آیی
نه دیگه نمیشه که سمت غصه و غم برم . . .
اونی که عاشقونه عاشقته خود منم ! ! !
دیگه وقتشه فریاد بزنم تا همه عالم بدونن . . .
که تویی تنها تک پر و یار و دلبرم ! ! !
تعداد صفحات : 8